از كاباره تا مهدیه / حجت الاسلام محسن قرائتی
من كسي را ديدم كه كاباره و سينمايي را داشت، يك زماني خدمت او رسيديم و ايشان يك مرتبه در اواسط صحبت محكم به سر خودش زد.
من كسي را ديدم كه كاباره و سينمايي را داشت، يك زماني خدمت او رسيديم و ايشان يك مرتبه در اواسط صحبت محكم به سر خودش زد و شروع به گريه كرد. بعد گفتم كه برادر چه شد؟ گفت: الان يادم مي افتد كه زمان طاغوت، چقدر جوان را آلوده كردم و چقدر كمك به ساواك كردم. عكس شاه مي آمد و جوان هاي خوبي كه در سينما بودند، اين ها به احترام شاه بلند نمي شدند، من اين ها را از روزنه شناسايي مي كردم و بعد به ساواكي ها خبر مي دادم. شروع كرد به گفتن جنايات خود و يك مرتبه سالن سينما را داد و آنجا را مهديه كرد و آنجا مركز تبليغات اسلامي و فيلم هاي سالم شد و اين معناي ذکر است. من خودم خيلي جاها رفتم، سخنراني كردم و به من گفتند كه اين جا قبلاً مركز شراب خواري بوده است. «يحيي الارض بعد موتها» زمين زنده مي شود، بعد از آني كه مرده بود. دل ها زنده مي شود، بعد از اين كه مرده بود.
* درس هايي از قرآن (ياد نعمت هاي ويژه)، پخش تلویزیونی: 1360/11/9